دین، آیین، کیش یک جهان بینی و مجموعهای از باورها است که میکوشد توضیحی برای یک رشته از پرسشهای اساسی مانند چگونگی پدید آمدن اشیا و جانداران و آغاز و پایان احتمالی چیزها، و چگونه زیستن ارائه دهد. ادیان فراعقلی اند، یعنی بخش هایی از آن مستقل از عقل و بر مبنای عشق و اعتقاد است.
شمار دینها در میان انسانها بسیار زیاد است و این ادیان توضیحات بسیار متفاوت و داستانهای پرشماری را در راه کوشش برای یافتن پاسخ به معماهای یاد شده مطرح میکنند.
در باور دینداران، موجود یا موجوداتی که فراتر از قوانین جاری طبیعت هستند این جهان را آفریده و بر آن فرمانروایی میکنند و انسان میتواند از راه پرستش او/آنان ازواکنش آن موجود یا آن چند موجود استفاده نماید و به درجهای از حس امنیت و آرامش برسد. درباره اینکه «موجود آفریننده» مورد نظر ادیان چه خصوصیاتی دارد و تعداد و صفات و اهداف آنها چیست و طول عمر و ابعاد و شمار پیامآوران آنها چه تعداد و اندازهاست در میان ادیان اختلاف نظرهای بسیار زیادی وجود دارد.
مجموعه دین از دو بخش تشکیل شدهاست:
۱) آموزهها و گزارههای اعتقادی (هستها /اصول)
۲) دستورهای عملی، اخلاقی و ارزشی که بر پایه آموزههای اعتقادی استوار شدهاند (بایدها /فروع).
در ادیان مختلف، این آموزههای اعتقادی تلاش میکنند تا پاسخی برای درک معماهای هستی و آنچه درک نشدنی است (بی نهایت، مرگ) فراهم کنند.
واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین بکار میروند.
دین یا اصطلاحا «آسمانی» است یعنی پیامبر ی آمده و مدعی این است که هر چه آورده از طرف آنچه وی خدا مینامد سرچشمه گرفته یا «آسمانی» نیست یعنی حاصل افکار و عقاید یک انسان میباشد. از گستردهترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه میگیرند عبارتاند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دینهای بابی و بهائی نیز از این دسته و از ادیان نوین هستند.
از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.
دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتیگری، مانیگری، مهرپرستی و جز اینها.
تعریف دین:
امیل دورکیم در صور بنیانی حیات دینی با بر شمردن تعاریف رایج در ارتباط با دین همچون: «دین به مثابه دیدگاهی اعتقادی در رابطه با مواردی که در قالب علم نمیگنجد» و «دین به عنوان دستگاهی برای تنظیم روابط با موجودات خاص همچون خدایان، شیاطین، فرشتگان، ارواح و...» به رد این تعابیر میپردازد و دین را بدین گونه تعریف میکند:
دین عبارت است از دستهای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (مجزا از امور ناسوتی) که این باورها و عقایدو روشهایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام امت متحد میکند.
نقد دین:
بسیاری از بیخدایان بر این باور هستند که «برخلاف علم که رازهای ناگشوده را چالشی برای پاسخگویی مییابد، دین فقط ناشناختهها را تقدیس میکند».ولی این موضوع را عالمان دینی ادیان مختلف من جمله اسلام و به خصوص عالمان دینی شیعی رد میکنند چون مسئله ی لا ادری گری بسیار در میان آنها کم است و دلایل متعدد و محکمی بر اثبات حقایقی که برای آنها تقدس قائلند بیان میکنند.
برخی علت وجودی دینها را این می دانند که گروههایی از انسانها میکوشند برای پدیدههایی که هنوز با عقل و خرد خود توضیحاتی برای آن نیافتهاند توضیحی ارائه دهند.
انسانها به منظور حفاظت از خود و همچنین به خاطر درجهای از نیاز، به مراسم، عادتها، دعاها، التماسها و قربانی کردنهایی رو میآورند که مجموعه آنها دین نامیده میشود.
دین کوشش انسان برای تماس با «ماوراءالطبیعهای» است که بسیاری آن را فرضی میدانند.[
جان مناگان و پیتر جاست معتقدند "آشکار به نظر میرسد که یکی از چیزهایی که دین به ما کمک میکند انجام دهیم کنار آمدن با مشکلات پایدار، مهم و غیرقابل تحمل زندگی انسانی است. یکی از شیوه های مهم موفقیت ادیان، در فراهم آوردن مجموعه ای از چرایی و چگونگی های جهان است که به افراد کمک میکند با ناملایمات وفق یابند و با بدبختی ها کنار آیند."آلبرت انشتین می گوید: "دانش تنها می تواند چیستی را معلوم دارد، اما نه آنچه را باید باشد و انواع قضاوت های ارزشی خارج از قلمرو آن باقی خواهد ماند. از جهت دیگر دین تنها افکار واعمال انسانی را ارزیابی می کند، دین نمی تواند معقولانه از حقایق و روابط بین آنها سخن گوید... اما اکنون قلمرو علم و دین کاملا از یکدیگر جدا شده است، علارغم اینکه بین آنها روابط دو جانبه و وابستگی های قوی وجود دارد. هر چند ممکن است مذهب هدف ها را مشخص سازد اما این علم است که به ما کمک می کند به این هدف ها برسیم."[
نام انواع دین ها: